مدافع حرم

بسم الله الرحمن الرحیم

امروز خلاصه ای از سخنرانی حجه الاسلام قوی در مورد شهید بیضایی (مدافع حرم ) را بر روی وب می گذاریم امید وارم مورد عنایت شما قرار گیرد.

ایشان در مقدمه سخنرانی خود حدیثی نقل کردند:

امیر المومنین (ع) فرمود : شهادت دری است  که خداوند بر روی بندگان خود گشوده است .ایشان فرمودند: که امروز می خواهم در مورد شهیدی بگویم که امروز  روز 17 شهادت اوست این شهید بزرگوار در روز 17 ربیع در سال و روز ولادت حضرت رسول اکرم در ساعت 11 صبح در دفاع از حرم زینبی به شهادت رسیده است و بدنش پراز ترکش و خون شد . ایشان در ادامه فرمودند که خداوند متعال در سوره لقمان می فرماید هیچ انسانی نمی داند فردا چه می کند و هیچ کس نمی داند کجا می رود . در روایتی آمده که هر کس آن گونه می میرد که آن گونه می زیسته وآن گونه محشور می شود که آن گونه مرده است که بهترین زیستن حسینی زیستن است و بهترین مردن حسینی مردن . وبرای این که حسینی زندگی کنیم باید زندگی خود را رنگ و عطر حسینی بخشیم ایشان در ادامه به توضیح آیه آخر سوره لقمان پرداخت که فرمود که گفته شد که هیچ کس نمی داند که فردا چه می کند یعنی باید همیشه برای رفتن آماده بود اما چگونه رفتن مهم است هر کس که دنیا می آید برای رفتن  اما چگونه رفتن مهم است .

ایشان در ادامه فرمود که اما انسان چه کند که برای ساعت هایی که زیسته حسرت نخورد ؟اهل بیت به ما راه را نشان داده اند گفتند که شما هر روز و هر لحظه محاسبه  ی نفس داشته باشید حضرت علامه طبا طبایی وقتی لحظات پایانی زندگی خود را تجربه می کردند : از ایشان پرسیدند که چه توصیه ای دارید فرمودند: مراقبه مراقبه محاسبه  تا کاری بر خلاف رضای خداوند انجام ندهید ایشان در ادامه فرمودند که خ در روایت آمده :گناه وجود شما را بدبو کرده است . وقبل از آن که گناه آبروی  شما را ببرد شما معطر به بوی خوش استغفار شوید..ایشان در ادامه به وصف حالات شهید بیضایی و رفتار او پرداختند و فرمودند : که آن چه که ما در  رفتار او می دیدیم و حالات او نمایان بود در آن جا اجماع بود که ایشان شهید می شود و همه به این مطالب اذعان داشتند . حال باید ببنید چرا دیگران این حرف را درباره او می گفتند و باید ویژگی این شهید بزرگوار بررسی کرد :اولین ویژگی ایشان ولایت پذیری بود . ولایت است که انسان را نجات می دهد تا دچار کج روی نشود  حجه الاسلام قوی همچنین فرمودند که شهید بیضایی بسیار درباره ی امام زمان (عج ) مطالعه می کردند و بحث می کردند شهید بیضایی در زمانی که نیروها را آموزش می دادند روایاات بسیاری در مورد لشکریان امام زمان (عج) می گفتند شهید بیضایی به سربازان می گفت که مقام معظم رهبری فرموده اند که بسیجی کسی است که رشد اسلام را ببیند و بتواند در آن نقش آفرینی کند و باید ببینیم که ما کجای این معادله هستیم و چه نقشی داریم .حجه الاسلام قوی در ادامه فرمود که این شهید بزرگوار روحیه ی خستگی  ناپذیر ی داشت مدام کار می کرد ولی هیچ گاه ابراز خستگی نمی کرد حجه الاسلام قوی مطلبی از شهید حسن باقری نقل کردند که به یکی از رزمندگان گفته بود شرط شهادت دو چیز است . 1- پرکاری 2- اخلاص

حجه الاسلام قوی در ادامه فرمودند که با شهید بیضایی خدمت یکی از اساتید حوزه رسیدیم بعد از بحث گفت و گو یی که صورت گرفت شهید بیضایی به آن استاد گفت شما کاری می توانید بکنید که از دست امثال من ساخته نیست و آن تلاش  طلبه ها برای تفقه و تحقیق در دین و انتقال آن به مردم است . پس با این حساب کار طلبه ها خیلی سنگین است چون این شهید انتظار تلاش خستگی ناپذیر از طلاب دارد و خدا نکند که کسی وقت خود را به اموری که لغو و بیهوده است یا اولویت ندارد بگذارند که اگر این گونه عمل کند در برابر خون شهید مسئول است همان طور که امیر المومنین می فرمایند : کسی که کار غیر مهم انجام دهد ولو کار خوب باشد وقت خود را تلف کرده است .

دومین ویژگی شهید بیضایی : پر کاری شهید همچنین ایشان به اطرافیان خود خیلی محبت می کرد .حجه الاسلام قوی همچنین فرمودند که من در مدتی که با شهید بودم هیچ گاه ندیدم که او عصبانی شود .

سومین ویژگی این شهید سبکی و عدم وابستگی بود. ویژگی چهارم این شهید : حساسیت در مسائل شرعی و عمل به احکام بود .حجه الاسلام قوی در ادامه حدیثی از پیامبر نقل کردند که مضمون آن این است که هر کس در راه خدا جهاد نکرده باشد یا آرزوی جهاد و شهادت را نداشته باشد در وجود او رگه هایی از نفاق وجود دارد . همچنان که مقام معظم رهبری فرمود که زنده نگه داشتن یادو مقام شهید از شهادت کمتر نیست آرزوی شهادت با تنبلی و کم کاری به دست نمی آید یعنی هر روز ذکر می کند که امروز روز آخر است پس بهترین کارها  را در آن روز می کند .

ایشان  در پایان سخنرانی خویش چند خاطره ای از شهادت شهید بیضایی گفتند و فرمود که :  برادر شهید بیضایی خاطره ای در وصف این شهید بزرگوار فرمودند : برادر این شهید نقل می کند (خانه ی مادری شهید در تبریز بود و خانه ی این شهید تهران است .) که من در تهران بودم و بلیط قطار به سمت تبریز داشتم که ناگهان برادرم (شهید بیضایی )به من زنگ زد که هر چه سریع تر به خانه ی ما بیا من هم به خانه برادرم رفتم و او شروع به صحبت کردن کرد و گفت که من قرار شهید بشوم فقط نگرانی من این است که زمانی که من شهید شود اگر من را تهران  دفن کنند مادرم آواره می شودواگر تبریز(شهر مادری شهید بیضایی ) دفن کنندهمسرم آواره می شود. برادر شهید گفت شما برو ماموریت اگر شهید شدی ما یک فکری می کنیم . برادر شهید می گوید که من خواب حاج همت را دیدیم و گفتم که حاجی دست من هم بگیر شهید همت دست من را کشید و گفت من هر چه بخواهی من به شما  می دهم اما شهادت مقامی که هر انسانی باید به آن برسد برادر شهید در ادامه نقل می کند که من این خوابم را برای برادرم (شهید بیضایی ) گفتم و ایشان گفتند که اما من این مقام را انتخاب کردم شهید بیضایی چندین نفر خبر شهادت خود را داده بود و آن ها را برای شهادت خود آماده می کرد .

امیدواریم که مابتوانیم پاسدار خونشهیدان ا عمل خودباشیم.

والسلام علیکم و رحمه الله و برا کاته